فرقی نمیکند یک متخصص سئوکار باشید یا یک طراح سایت که قرار است فقط در حد مبتدی با حوزه سئو آشنایی داشته باشد، در هر حال باید به خوبی الگوریتم رنگ برین را بشناسید.
چرا؟ در باب اهمیت این الگوریتم فقط این را بگویم که گوگل چند سال پیش در اقدامی عجیب، به طور مستقیم اعلام کرد که رنک برین امروز به عنوان سومین سیگنال مهم رتبه بندی سایت در نتایج جستجو شناخته میشود! پس با من در این مقاله همراه باشید تا همه چیز را در مورد RankBrain به شما توضیح بدهم.
الگوریتم RankBrain چیست؟

با توجه به ارتباط رنک برین و AI، ابتدا اجازه بدهید به شما توضیح بدهم که ماشین لرنینگ یا همان یادگیری ماشین(AI) چیست. البته منظور از این کلمات همان هوش مصنوعی خودمان است. در واقع به کمک هوش مصنوعی، ربات یا ماشین اقدام به تقلید از رفتار هوشمندانه انسان میکند. مثلا یک موتور قدرت گرفته از هوش مصنوعی، با انجام مدتی بازی شطرنج، توانست آنقدر در این بازی حرفه ای شود که حتی افراد نامدار در این زمینه را شکست بدهد. (در مورد شکست کاسپاروف از ربات هوش مصنوعی تحقیق کنید.)
حالا خوشبختانه یا بدبختانه، الگوریتم رنک برین هم یک الگوریتم هوش مصنوعی است! اما این یعنی چه؟ ببینید، تا قبل از اینکه رنک برین به وجود بیاید، تمامی کاری که یک الگوریتم گوگل انجام میداد، به کمک متخصصان به او دیکته شده بود. یعنی یک متخصص، الگوریتم Y گوگل را برنامه نویسی و این الگوریتم هم طبق چیزی که در کدهایش وجود داشت، دستورات را اجرا میکرد.
اما رنک برین در عین اینکه از دستورات متخصصان هم کمک میگیرد، خودش در پس زمینه اختیارات زیادی دارد. مثلا این الگوریتم بر اساس اینکه کلمه کلیدی یک صفحه چه چیزی باشد، اهمیت فاکتورهایی مثل بک لینک، طول محتوا، تازگی محتوا، قدرت دامنه و… را کم و زیاد میکند و به سایت ها رتبه میدهد. در ادامه اگر مخاطبان رفتار خوبی نسبت به سایت هایی که به صفحه اول رسیده اند نشان دادند، رنک برین فعالیتش را به همین شکل ادامه میدهد و اگر رفتارشان مناسب نبود، الگوریتم قدیمی را فعال میکند تا صرفا بر اساس فاکتورهای از پیش تعیین شده، سایت ها را در کلمه مورد نظر، رتبه بندی کند.
هوش مصنوعی یا واقعی؟
یکی از تست هایی که گوگل برای بررسی قدرت رنک برین انجام داد، این تستی بود که در آن از متخصصانش خواست بهترین صفحه برای یک جستجو را مشخص کنند و این کار را با رنک برین هم انجام داد. در انتهای تست مشخص شد که رنک برین حدود 10 درصد عملکرد بهتری از متخصصان باهوش گوگل در پیدا کردن بهترین صفحه داشته!

نحوه کارکرد رنک برین
خب، اجازه بدهید ببینیم که اصلا رنک برین به چه شکلی کار میکند؟ به طور کلی این الگوریتم گوگل 2 وظیفه اصلی دارد:
- درک کلماتی که کاربران جستجو میکنند،
- بررسی و اندازه گیری میزان تعاملی که کاربران در سطح وب با سایت ها دارند و رتبه دادن به آنها بر اساس این رفتار کاربران.
در ادامه به طور دقیق تر این 2 موضوع را بررسی میکنیم.
1_ رنک برین چطور کلمات کلیدی را درک میکند؟
چند سال پیش، گوگل یک مشکل واقعا جدی داشت: 15 درصد از کلمات کلیدی که مخاطبان در این موتور جستجو تایپ میکردند، قبلا اصلا دیده نشده بودند! اگر تصور میکنید 15 درصد عدد زیادی نیست، باید بدانید این آمار به حدودا 450 میلیون کلمه کلیدی اشاره دارد!
تا قبل از اینکه رنک برین وارد دنیای وب شود، الگوریتم های گوگل برای پیدا کردن بهترین نتیجه برای این کلمات، صفحات وب را اسکن میکردند تا ببینند که آیا صفحه ای در سطح وجود دارد که دقیقا کلمه کلیدی مورد نظر در آن باشند یا نه. در ادامه در صورتی که صفحه ای پیدا نمیکردند، به دنبال صفحاتی میگشتند که به شکل پراکنده این کلمات در آنها باشد.
مثلا اگر کلمه “موجود سبز رنگ جِدای” را جستجو میکردید و صفحه ای وجود نداشت که دقیقا این عبارت در آن باشد، گوگل به دنبال صفحه ای میگشت که عبارت هایی مثل ، موجود، سبز، جدای و… در آن باشد و خب در اغلب مواقع، صفحاتی نمایش میداد که محتوای شان خیلی هم به کلمه شما ربطی نداشت.
اما امروز، اگر همین کلمه را جستجو کنید، گوگل این صفحه را به شما نشان میدهد:

همانطور که مشاهده میکنید، گوگل به طور دقیق متوجه شد که منظور شما از جستجوی این کلمات، اشاره به یودا، شخصیت فیلم جنگ ستارگان است! در واقع اینجا رنک برین به جای تمرکز کردن روی چند کلمه که شما جستجو کرده اید، موضوع جستجوی تان را درک کرده و بهترین نتیجه را نشان میدهد.
2_ الگوریتم Rank Brain چطور متوجه رضایت کاربران میشود؟
خب، بیایید تصور کنیم رنک برین به کمک هوش عظیمش و دستوراتی که مهندسان باهوش گوگل برایش صادر کرده اند، بالاخره 10 صفحه را به عنوان صفحاتی که باید در نتایج اول گوگل باشند، انتخاب کرد. اما یک سوال: حالا چطور مطمئن شود که واقعا صفحات انتخاب شده لیاقت بودن در نتایج اول را دارند و اشتباه نکرده؟
در واقع رنک برین یک سری از سایت هایی که تصور میکند نتایج خوبی هستند را به شما نشان میدهد، سپس رفتار کاربران را بررسی کرده و اگر نسبت به یک صفحه رفتارشان مثبت بود، رتبه آن را بالا میبرد و اگر رفتار منفی داشتند، رتبه اش را کاهش میدهد.
اما حالا این سوال پیش می آید که به طور دقیق رنک برین با تمرکز بر چه چیزهایی متوجه میشود که آیا رفتار کاربران نسبت به صفحه مثبت است یا منفی؟ به طور خلاصه:
- نرخ کلیک در نتایج: اینکه بیشتر کاربران روی کدام سایت کلیک میکنند؟
- زمان ماندگاری کاربر: اینکه کاربران زمان بیشتری را در چه صفحه ای میگذرانند؟
- نرخ پرش: اینکه کاربران به محض ورود به کدام صفحات به هر دلیلی مثل محتوای نامناسب، از آن خارج میشوند؟
- pogo-sticking: اینکه کاربران بعد از ورود به کدام سایت ها، دوباره دکمه برگشت به نتایج را زده و به سراغ یک سایت دیگر میروند؟
در واقع اینها مهم ترین فاکتورهایی هستند که رنک برین با بررسی شان متوجه میشود باید کدام سایت را در کدام رتبه قرار بدهد. اجازه بدهید با مثال، موضوع را بهتر آموزش بدهم.
مثال از کارکرد الگوریتم هوش مصنوعی گوگل
تصور کنید در گوگل یک کلمه را جستجو میکنید. مثلا عبارت نحوه افزایش رتبه در نتایج جستجو. بعد از جستجو این کلمه، گوگل 10 سایت را به شما نشان میدهد و خب شما هم طبق عادت روی لینک اول کلیک میکنید. اما بعد از ورود به دلیل وجود یک سری محتوای بی ارزش در مقدمه مقاله، ترجیح میدهید آن را نخوانید.

پس دکمه بازگشت به صفحه نتایج جستجو را میزنید. در واقع اینجا یک پوگو استیکینگ اتفاق افتاد. بعد به سراغ سایت دوم میروید.

اما سایت دوم را هم به دلیل وجود محتواهای بی ارزش و راهکارهای نه چندان ارزشمند، بیخیال میشوید و دوباره با ورود به صفحه نتایج جستجو، به سایت و لینک سوم میروید.
خوشبختانه این صفحه، دقیقا محتوایی را دارد که شما میخواهید و در آن یک سری تکنیک سئو، روش های سئوی کلاه خاکستری و… را میبینید. پس بین 5 الی 7 دقیقه از زمان تان را برای مطالعه اش صرف میکنید.
چه شد؟ در واقع شما با خروج سریع از سایت های لینک اول و دوم، علاوه بر اینکه باعث افزایش نرخ پرش شان شدید، با پوگو استیکینگ به گوگل فهماندید که محتوای خوبی در این صفحات نیست.
در ادامه اما با گذراندن زمان تان در سایت لینک سوم، علاوه بر کاهش نرخ پرشش، باعث افزایش زمان ماندگاری آن شدید. حالا اگر این رفتار توسط دیگر کاربرها هم تکرار شود، گوگل متوجه خواهد شد که دو لینک اول لیاقت بودن در این جایگاه را ندارند؛ پس:

رتبه آنها را کاهش میدهد و در ادامه:

رتبه سایت سوم را زیاد میکند. در این میان تنها چیزی که باقی ماند، بحث نرخ کلیک است که در این مثال توضیح ندادم.
در واقع اگر شما وارد نتایج جستجو شوید و به دلایلی مثل آشنایی قبلی با یکی از سایت هایی که در لینک های پایین تر هستند یا اصلا به دلیل عنوان جذاب ترش روی آن کلیک کنید، و خب اگر این رفتار توسط دیگر کاربران هم تکرار شود، گوگل متوجه خواهد شد که این سایت یک چیز جذاب دارد. حالا یا عنوان جذاب، یا برند قدرتمند یا هر چیز دیگر. در ادامه اگر سایت مورد نظر از پسِ دیگر فاکتورهایی که بالاتر هم گفته شد بربیاید، رتبه اش بهبود پیدا میکند.
الگوریتم رنک برین و انقلاب در تحقیق کلمات کلیدی
علاوه بر تمامی چیزهایی که تا اینجا خواندید، جالب است بدانید رنک برین یک انقلاب به تمام معنا هم در دنیای تحقیق کلمات کلیدی به وجود آورد. اول از همه، تحقیق کلمات کلیدی، فرآیندی است که در آن به کمک ابزارهای مختلف، کلمات و عبارت هایی که باید در آینده روی شان محتوا تولید کنیم را مییابیم.
در گذشته این فرآیند به این شکل بود که ما تمامی کلمات مرتبط به یک موضوع را پیدا کرده و سپس روی هر کلمه یک محتوا مینوشتیم. مثلا بعد از تحقیق کلمات کلیدی، روی عبارت های:
- سئو چیست،
- SEO چیست،
- بهینه سازی سایت چیست،
- و…
یک محتوای جداگانه در سایت مینوشتیم! چراکه در آن سال ها گوگل متوجه یکسان بودن این عبارت ها نمیشد و به دلیل اینکه فقط کلمات را بررسی میکرد، مجبور بودیم روی هر کدام یک محتوای جدا بنویسیم. اما امروز با توجه به اینکه رنک برین معنی هر عبارت را متوجه میشود، دیگر نیاز نیست روی هر کدام از اینها یک محتوای خاص بنویسیم.
بلکه کافی است یک کلمه کلیدی اصلی انتخاب کنیم، سپس کلمات کلیدی فرعی که اغلب هممعنی کلمه اصلی هستند را در محتوا به کار ببریم. به این ترتیب و در صورت سئو بودن خود محتوا، صفحه روی همه کلمات در نتایج دیده میشود. حتی ممکن است صفحه روی کلمات مترادفی که در خود متنش استفاده نشده باشد هم دیده شود!
نکته: دوستان عزیز، اگر با اصول تحقیق کلمات کلیدی آشنا نیستید پیشنهاد میکنم حتما نگاهی به ویدیو وبینار آموزش تحقیق کلمات کلیدی به 10 روش داشته باشید. یکی از مهم ترین چیزهایی که در این وبینار یاد میگیرید، این است که دقیقا چه عبارت هایی را با هم دسته بندی کرده و در یک محتوا قرار بدهیم. همینطور متوجه میشوید کلماتی که با هم مترادف نیستند را چطور بررسی کرده و مطمئن شویم که میتوانیم در یک صفحه بهینه شان کنیم.
چطور برنامه دوستی با الگوریتم رنک برین را بریزیم؟
خب، تا اینجا فکر میکنم مهم ترین اطلاعاتی که نیاز بود را در مورد Rank Brain به دست آوردید. اما در ادامه اجازه بدهید به شکل دقیق تر این الگوریتم را بررسی کرده و ببینیم که چطور میتوانیم سایت مان را طبق آن سئو کنیم. با توجه به در اولویت بودن رنک برین نسبت به دیگر الگوریتم ها، خواندن ادامه مقاله اهمیت خیلی زیادی دارد.
1_ بهینه سازی عنوان و تگ های متا برای افزایش نرخ کلیک
همانطور که بالاتر متوجه شدید، یکی از فاکتورهایی که الگوریتم RankBrain به آن توجه میکند، نرخ کلیک است. یعنی اینکه در میان سایت های صفحه اول، کدام سایت کلیک بیشتری جذب میکند. در ادامه، تکنیک های افزایش نرخ کلیک را به شما توضیح میدهم.
_ دست روی نقطه ضعف مخاطبان بگذارید
اولین نکته برای داشتن عناوین جذابی که مخاطبان را به کلیک روی صفحات سایت شما ترغیب کند، این است که در عنوان ها دست روی نقطه ضعف مخاطبان بگذارید. مثلا وقتی مخاطب در گوگل کلمه سئو چیست را جستجو میکند، یک سری نیازهای شدید دارد.
یکی از این نیازها این است که بتواند همه چیز را به زبان ساده درک کند نه با کلمات تخصصی. یکی دیگر هم اینکه سریع نحوه سئوی سایت را یاد گرفته و به کمکش، کسب و کار اینترنتی اش را رشد بدهد. پس در این شرایط، چنین عنوان هایی انتخاب های خوبی هستند:
- سئو چیست؟ به زبان ساده همراه با مثال یاد بگیرید
- سئو چیست؟ آموزش رساندن سایت به صفحه اول گوگل در 57 روز!
_ از علامت های نگارشی کمک بگیرید
جدای از اینکه در فرین آکادمی به خوبی تاثیر استفاده از علامت های نگارشی مخصوصا پرانتز، براکت، علامت تعجب و سوال را دیده ام، چند سال پیش سایت هاب اسپات هم تحقیقی انجام داد و با بررسی حدود 3 میلیون و 300 هزار عنوان، متوجه شد که عنوان های دارای براکت، 33 درصد عملکرد بهتری نسبت به عنوان های بدون براکت دارند.

همانطور که در تصویر بالا مشخص است، برایان دین، مدیر سایت بک لینکو هم از علامت پرانتز دائما در عنوان نویسی کمک میگیرد.
_ از اعداد کمک بگیرید
این یکی از قدیمی ترین و در عین حال مهم ترین تکنیک ها برای نوشتن عنوان جذاب است. در واقع منابع مختلفی مثل buzzsumo و… به این موضوع اشاره کرده اند که استفاده از اعداد چقدر میتواند روی افزایش توجه مخاطبان و افزایش کلیک صفحه تاثیر داشته باشد. در ضمن با توجه به اینکه امروز اغلب سئوکارها در عنوان محتواها از عدد استفاده میکنند، پیشنهاد میکنم عددها را به شکلی خلاقانه استفاده کنید. مثلا عنوان پایین را ببینید:

در این عنوان، برایان دین به شکلی خلاقانه و جذاب از اعداد کمک گرفته و یک عنوان بسیار جذاب ساخته. در واقع در این عنوان به یک عدد بسنده نکرده و همینطور با استفاده از عددهای دقیق، بیشتر مخاطبان را به سمت صفحه جذب کرده است.
_ توضیحات متا را فراموش نکنید
نه به اندازه عنوان، ولی خب توضیحات متا هم در ترغیب مخاطبان به کلیک کردن، یک تاثیر جزئی دارد. منظور از توضیحات متا، چیزی است که در تصویر پایین مشخص کرده ام:

برای نوشتن یک توضیحات متای جذاب:
- از کلمات قدرتمند و ترغیب کننده استفاده کنید،
- از کلمه کلیدی اصلی و کلمات فرعی کمک بگیرید،
- به مخاطب توضیح بدهید که چرا باید روی صفحه شما کلیک کند؟ (جامع بودن؟ ساده بودن یا…)
2_ بهینه سازی محتوا برای کاهش نرخ پرش و افزایش زمان ماندگاری
خب، بر فرض که توانستیم به کمک عنوان به شدت جذاب مان، مخاطب را به صفحه بیاوریم. اما از اینجا به بعد چه کنیم؟ همانطور که بالاتر هم گفتم، اگر مخاطب به صفحه شما آمده و به هر دلیلی از آن ناامید و خارج شود، باید فاتحه سئو شدن آن صفحه را بخوانید!

همانطور که در تصویر بالا هم مشخص است، داده ها نشان میدهند هر چه نرخ پرش یک صفحه بیشتر شود، رتبه اش کاهش پیدا میکند. پس با من همراه باشد تا تکنیک های نمک گیر کردن مخاطب در صفحه را به شما توضیح بدهم.
_ اول از همه سرعت را بهینه کنید
یکی از مهم ترین عواملی که میتواند باعث شود مخاطبان سریعا سایت شما را ترک کنند، این است که سرعت آن کم باشد. در واقع امروز آنقدر سرعت برای مخاطبان اهمیت دارد که خیلی از کاربران رایانه به محض جستجو در گوگل، چند وب سایت را باز کرده و هر کدام که سریع تر باز شد، داخلش شده و صفحه مابقی شان را میبینند. همین موضوع است که باعث شده امروز سرعت، عملا یکی از مهم ترین عوامل و فاکتورهای سئو باشد. پس در قدم اول سرعت را بهینه کنید. در این زمینه مقاله افزایش سرعت سایت کمک زیادی به شما خواهد کرد.
_ محتوای اصلی را در ابتدای صفحه قرار بدهید
احتمالا خودتان هم تایید میکنید که اگر به سایتی وارد شوید و ببینید جواب سوال تان را در همان اوایل صفحه نداده، ترجیح میدهید سریعا از آن خارج شوید. این موضوع تا حدی اهمیت دارد که حتی بعضی از سایت های بزرگ در زمینه آموزش سئو در سطح وب انگلیسی، گاها برای مقالات شان هیچ مقدمه ای نمینویسند و یک راست به سراغ جواب دادن به سوال مخاطب میروند! با توجه به این، به هیچ عنوان سعی نکنید با نوشتن محتواهای بی ارزش، مخاطب را سردرگم کرده چراکه این تکنیک اصلا برای نگاه داشتن مخاطب در سایت جواب نمیدهد.
_ مقدمه را کوتاه کنید
منظور از مقدمه، متنی است که قبل از سرتیتر و در ابتدای صفحه مینویسید. ببینید، در مورد مقدمه صحبت های زیادی در سطح وب میشود. اما چیزهایی که من قبول دارم اینهاست:
- اولا که متن مقدمه محتوا، باید به شدت جذاب باشد،
- در درجه دوم بهتر است آن را طولانی نکنید. خود من ترجیح میدهم مقدمه ها بیشتر از 100 کلمه نشود،
- در درجه سوم هم اینکه اگر نمیتوانید مقدمه جذاب بنویسید، ترجیحا در آن یک سری نکات کلیشه ای و بی اهمیت نگویید چون کسی که در مورد موضوع جستجو کرده، با مفاهیم ابتدایی آشنایی دارد.
اگر هم نمیدانید منظور از مقدمه جذاب چیست، به طور خلاصه:
- مقدمه ای که در آن نقل قول باشد،
- آمار و ارقام باشد،
- ضرب المثل یا یک جمله معروف باشد،
- و هر چیزی که متن را از یک متن ساده و خسته کننده دور کند.
_ انتشار محتوای عمیق!

اگر یادتان باشد، در گذشته وقتی کلمه ای را در گوگل جستجو میکردید، سایت هایی در صفحه اول بودند که محتواهای بین 300 تا 500 کلمه ای داشتند. در واقع آن روزها اگر از یک سئوکار میپرسیدید هر مقاله باید چند کلمه باشد، همین عدد 300 الی نهایتا 700 کلمه را پیشنهاد میکرد.
اما خب امروز شرایط فرق کرده! جدای از اینکه خود گوگل در اغلب کلمات کلیدی به طول محتوا به عنوان یکی از فاکتورهای مهم سئو نگاه میکند، عملا تجربه و تحقیقات نشان داده که محتواهای طولانی تر، کاربران را بیشتر در سایت نگاه میدارند.
البته صرفا منظور این نیست که یک مقاله 2 هزار کلمه ای مطالعه اش بیشتر از خواندن یک مقاله 400 کلمه ای زمان میبرد. موضوع دیگری که باعث میشود مقالات طولانی بیشتر کاربر را در سایت نگاه دارند، این است که این مقالات به سوالات بیشتری هم جواب میدهند! این یعنی وقتی یک مقاله 500 کلمه ای بر فرض محال روی کلمه ای مثل سئوی خارجی چیست بهینه شود، صرفا به همین سوال جواب میدهد و اگر روی کلمات دیگری مثل تکنیک های سئوی خارجی بهینه شود، به دلیل اینکه حرفی برای گرفتن ندارد، نمیتواند کاربر را زمان زیادی به خودش جذب کند.
اما اگر همین مقاله 2 هزار کلمه باشد، وقتی روی کلماتی مثل تکنیک های سئوی خارجی، تکنیک های غیر قانونی سئوی خارجی و… هم سئو میشود، میتواند سوال تمامی مخاطبان را جواب بدهد و خب در نتیجه، زمان ماندگاری اش بالا میرود.
نکته: هیچ جواب ثابتی به این سوال که محتوا باید چند کلمه باشد وجود ندارد چون در کلمات کلیدی مختلف، جواب این سوال متفاوت است. اما به طور میانگین در اغلب مقالات، نوشتن محتواهای بین 1800 تا 3000 کلمه، بازدهی بهتری دارد. در ضمن پیشنهاد نمیکنم برای نوشتن یک مقاله جامع خودتان را زیاد خسته کرده و محتواهایی بیشتر از 6/7 هزار کلمه بنویسید چون طبق تجربه اغلب مواقع چنین محتواهایی رتبه خیلی خوبی نمیگیرند. اگر هم موضوع تان واقعا میتواند آنقدر طولانی باشد، بهتر است به محتواهای مختلف تقسیمش کنید. در این زمینه حتما مقاله تاپیک کلاستر چیست را بخوانید تا با نحوه نوشتن محتواهای دسته ای جذاب و البته قدرتمند در سئو آشنا شوید.
_ محتوا را خورد کنید
خب بعد از همه این توضیحاتی که در مورد نوشتن محتواهای عمیق و طولانی دادم، باید این نکته را در نظر بگیرید که مخاطبان حوصله خواندن متن های خیلی خشک و کتاب گونه را ندارند! منظورم این است که مثلا 500/600 کلمه متن را زیر یک سرتیتر قرار بدهید و انتظار داشته باشید مخاطب بی حوصله دنیای وب آن را بخواند.
به همین دلیل است که ما سعی میکنیم به کمک سرتیترها، محتواهای مان را خورد کنیم. در واقع با خورد کردن محتوا، مخاطبان بیشتر به مطالعه آنها علاقه نشان میدهند. اگر باز هم به دنبال عدد هستید، پیشنهاد میکنم بین هر 100 الی 300 کلمه متن، یک سرتیتر قرار بدهید. در ضمن جذاب بودن این سرتیترها هم روی نظر مخاطبان تاثیر دارد.
3_ دیگر تکنیک ها برای سئو کردن سایت و دوستی با RankBrain
خب، اجازه بدهید قبل از اینکه مقاله تمام شود، یک سری تکنیک دیگر برای بهینه سازی سایت و آشتی با رنک برین به شما توضیح بدهم. این تکنیک ها مثل تکنیک های قبلی قرار نیست زیر عنوان خاصی دسته بندی شوند.
_ از سرچ کنسول کمک بگیرید
تکنیک اول، این است که همین حالا به سراغ سرچ کنسول سایت رفته و صفحات تان را بر اساس نرخ کلیک و ایمپرشن (دفعات دیده شدن در نتایج جستجو) بچینید. در واقع در این مرحله سعی داریم به سراغ آن صفحاتی برویم که در صفحه اول گوگل هستند، اما کلیک پایینی میگیرند.

جدای از اینکه خرید و ساخت بک لینک و همینطور سوشیال سیگنال به این صفحات برای رسیدن به رتبه های بالاتر کمک میکند، بهینه تر کردن عنوان شان هم یک قدم بسیار عالی و اثربخش برای جذب کلیک بیشتر و در نتیجه، بهبود رتبه است. بنابراین بعد از پیدا کردن لیست این کلمات، به کمک تکنیک هایی که بالاتر گفتم و البته دیگر تکنیک های عنوان نویسی جذاب، عنوان شان را بهینه کنید.
_ از کلمات LSI کمک بگیرید
کلمات LSI یکی از مهم ترین چیزهایی هستند که به گوگل برای درک محتواها و صفحات کمک کردند. مثلا اینکه امروز گوگل متوجه میشود شما منظورتان از جستجوی موجود سبز رنگ جِدای، همان یودای جنگ ستارگان است، به لطف وجود کلمات LSI در صفحات سطح وب است که در مورد یودا نوشته شده.
به زبان ساده، LSI ها کلماتی هستند که وقتی در مورد یک موضوع صحبت میکنید، از زبان تان شنیده میشود. مثلا وقتی از شیر جنگل صحبت میکنید، کلماتی مثل یال، وحشی، جنگل، گوشتخوار، سلطان و… از زبان تان شنیده میشود و خب اگر در موردش در حال نوشتن یک محتوا باشید، این کلمات در صفحه تان دیده میشود. اینها همان چیزهایی هستند که باعث میشوند گوگل بفهمد منظور شما شیر جنگل است و نه شیر آب یا شیر نوشیدنی. اما چطور باید مطمئن شویم که این کلمات در صفحه مان استفاده شده؟ کار سختی نیست:
اول از همه سعی کنید یک محتوای طبیعی بنویسید نه اینکه به سراغ تکرار دائمی و بی دلیل کلمه کلیدی بروید.
در درجه دوم هم سعی کنید تا جایی که ممکن است به موضوعات پیرامون موضوع اصلی اشاره و مقاله را در عین حفظ جذابیت، طولانی کنید تا کلمات LSI بیشتری در آن دیده شود.
_ به برندسازی هم توجه کنید
همانطور که در مقاله “تاثیر برندسازی بر سئو” هم گفتم، اگر سایت شما برند شناخته ای باشد، به مرور متوجه میشوید که مخاطبان بیشتر به آن علاقه نشان داده و حتی اگر در رتبه های پایین تر از رتبه 1 هم باشید، ترجیح میدهند روی سایت تان کلیک کنند. از جمله راهکارها برای برندسازی اینها هستند:
- تبلیغات در سطح وب،
- فعالیت در شبکه های اجتماعی،
- سئو کردن محتواهای تخصصی در حوزه کاری خودتان،
- ویدیو مارکتینگ،
- و… .
کلام آخر
خب، به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله ابتدا فهمیدیم که الگوریتم رنک برین چیست، سپس با نحوه کار RankBrain آشنا شده و در نهایت مهم ترین تکنیک های سئوی سایت برای رنک برین را یاد گرفتیم. در آخر اگر سوال و نظری دارید در بخش نظرات منتظر شما هستم.