0 تا 100 انتقال کارها به دیگران (برون سپاری یا استخدام): تجربیات 3 سال اخیر


در بیش از 3 سال اخیر که درگیر کار تیمی شدم و از حالت فریلنسری خارج شدم، یکی از مهمترین مشکلاتم انتقال کار به دیگران بوده…
اوایل اشتباهات زیادی کردم که الان “کمتر” شده.
پس علاوه بر اشتراک گذاری تجربیات فعلیم، با توجه به متنی که در اولین دست نوشته هم گذاشتم، ازتون میخوام که توجه کنید این فقط تجربه شخصی من هست و ممکن هست اشتباه داشته باشه…
همچنین توی کامنت ها با اشتراک گذاری تجربیات خودتون، کمک کنید این متن تکمیل تر بشه.
3 گروه افرادی که استخدام میکنیم (یا کارها رو بهشون برون سپاری میکنیم)
مهمترین بخش برون سپاری یا استخدام یک فرد، در سطح اطلاعات تخصصی و شخصیت خودش هست.
کسی که “در حوزه کاری ما اطلاعات تخصصی متوسط رو به بالا” داشته باشه و “شخصی پیگیر و کاری” داشته باشه خیلی کارمون رو راحت میکنه.
راحت صحبت کنم، کسی که “بپیچون” نباشه و در حوزه کاری ما در حدی که نیاز داریم ابزارها و تکنیک ها و … رو بشناسه و تجربه حداقلی داشته باشه.
خوب هرچی نیرو حرفه ای تر و با تجربه تر بشه هزینه اش هم میره بالا تر که شاید به درد هرکسی نخوره اینجوری.
من نمیگم یه نیرو فول و کاملا حرفه ای نیاز هست.
من میگم یه کم بدونه که وقتی بهش چک لیست دادم، چک لیست رو متوجه بشه حداقل. (در مورد ساخت و اهمیت چک لیست اینجا بخونید)
اما در مورد شخصیت
چطور بفهمیم فرد مقابل چطور ادمی هست؟
خوب واقعیتش من این نکته رو در جواب سوالهای جلسه استخدامی میفهمم.
در مورد جلسه مصاحبه و سوالهایی که خودم میپرسم هم توی نوشته بعدی براتون میگم که خیلی مفصل هست…
غیر از جلسه استخدامی که بحثش مفصل هست و اینجا نمیگنجه، با دو چیز دیگه هم میشه طرف مقابل رو شناخت:
- نمونه کارهای قبلیش
وقتی طرف مقابل من هیچ نمونه کار قابل دفاعی نداره یعنی یه جای کارش ملینگه!
من ادم هایی رو دیدم که برای پروژه هاشون پول زیادی هم نگرفتن ولی با کیفیت انجام دادن چون انجام کار براشون مهم بوده (و اینجور ادما هستن که به درد میخورن) - علاقه به حوزه کاری
کسی که به حوزه کاری ما علاقه داره و کار رو دنبال میکنه و مطالعه دائم داره و … این افراد معمولا به خاطر علاقه اش به کار هم که شده کار رو با کیفیت بالاتری از حد معمول انجام میده
چک کردن، سخت ترین بخش کار برای من
سخت ترین کار برای من چک کردن کارهای تیم هست.
اینکه حواسمون باشه و چک کنیم که هم کسی نپیچونه (با وجود موارد بالا باز هم ممکن هست افراد بپیچون به تیممون اضافه بشن) هم که اصلا بنده خدا اشتباه نره (که با کمک چک لیست اشتباه ها کم میشه ولی خوب الزاما 0 نمیشه)
برای من بخش چک کردن همیشه سختترین بوده…
خوب هنوز این مشکل رو برای خودم به طور کامل حل نکردم و دلیلش هم این هست که حاضر نشدم به عنوان یک کار نگاهش کنم.
چک کردن کارها باید به عنوان یک کار برای من نوعی تعریف بشه و مثلا در روز 30 تا 60 دقیقه اصلا فقط مخصوص همین قضیه کنار بذارم.
هم سر ساعت مشخص و هم به صورت رندوم چک کردن کارها به افزایش کیفیت کمک میکنه.
نه فقط نتیجه، که خود فرایند رو هم چک کنید
ممکن هست اتفاقی یک نتیجه خوب از کار بیرون اومده باشه در حالی که فرایند مشکل داره و توی بلند مدت بهتون اسیب میزنه.
پس نتیجه رو که چک کنید، هیچ…
از اول تا اخر فرایند رو هم بارها چک کنید.
اون اوایل برون سپاری بیشتر، به مرور هم به صورت رندوم میشه کارها رو چک کرد که یه وقت اشتباهی (عمدا یا سهوا) اتفاق نیافتاده باشه.
حرفه ایم، پس حواسم هست
نیاز نیست یواشکی و قایمکی حواسمون به نیروهامون باشه.
اتفاقا، نشون بده که حواست به جزئیات کارهاشون هست.
این ربطی به بی اعتمادی نداره!
من ادم حرفه ای هستم و نگران نتیجه کارم هستم پس حواسم به روند کاری که انجام میدید “باید” باشه.
جا انداختن این موضوع به عنوان بخشی از فرهنگ کاری خودمون خیلی سخت نیست.
بیایید 1 اشتباه رو 2 بار تکرار نکنیم!
توی بحث برون سپاری کارها چه اشتباهاتی کردید؟
بدترین نیرویی که گرفتید چه ویژگی داشت و چی شد که به تیمتون اضافه شد؟
چه چیزی رو توی متن بالا ندیدید و فکر میکنید اگر اضافه بشه متن مفید تر میشه؟
برامون کامنت کنید تا با کمک هم هیچکدممون مجبور نباشیم 1 اشتباه رو 2 بار تکرار کنیم…
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
استاد در کنار اینها یک نکته رو هم من به عنوان کسی بگم که اغلب کارها رو بهش میسپرند: کارفرماها نباید همیشه یک طرفه ببینند قضیه رو.
مثلا کارفرمایی داشتم که صرفا هفته ای یک بار میومد تو تلگرام بهم میگفت مقاله فلان و فلان رو بنویس و میرفت ._. نه حرفی از دستمزد میزد، نه اینکه مقالات قبلی قبول شده یا نه یا اصلا یک کلمه حرفی که خیال نیرو رو راحت کنه.
بعد هم که به دلیل این موضوعات همکاری رو قطع میکنی ناراحت میشند و بهت میگند بی مسئولیت 🙂 به نظرم کارفرما اول باید مطمئن بشه نیروش مسئولیت پذیره و سریعا بعد از اون بهش ثابت کنه که امنیت شغلی در انتظارشه تا نتیجه درست رو مشاهده کنه.
به نظرم حرف های شما درسته و کارفرما باید خودشو جای فرد کارکننده بذاره از همه نظر،نکه جوگیر بشه و فکر کنه حالا کی هست،معمولا هم کارفرما های موفق این ویژگی رو دارند که حواسشون به نیرو کارشون هست چون قطعا بدون کمک اونا به جای خاصی نمیرسند